ناگفته های بی رنگ

ناگفته های بی رنگ

اینکه یک روز مهندس برود در پی شعر سر و سریست که با موی پریشان دارد!
ناگفته های بی رنگ

ناگفته های بی رنگ

اینکه یک روز مهندس برود در پی شعر سر و سریست که با موی پریشان دارد!

"بی ثمر هر ساله در فکر بهارانم ولی..."

بی ثمر هر ساله در فکر بهارانم ولی

چون بهاران میرسد با من خزانی میکند


- شهریار

"امشب ای ماه به درد دل من تسکینی..."

امشب ای ماه به درد دل من تسکینی

آخر ای ماه تو همدرد من مسکینی

کاهش جان تو من دارم و من می دانم

که تو از دوری خورشید چها می بینی


- شهریار 

"جانا..."

جانا سرى به دوشم ودستى به دل گذار

آخرغمت به دوش دل وجان کشیده ام


- شهریار 

"برو ای ترک که ترک تو ستمگر کردم"

برو ای ترک که ترک تو ستمگر کردم

حیف از آن عمر که در پای تو من سرکردم

عهد و پیمان تو با ما و وفا با دگران

ساده‌دل من که قسم های تو باور کردم

به خدا کافر اگر بود به رحم آمده بود

زآن همه ناله که من پیش تو کافر کردم

تو شدی همسر اغیار و من از یار و دیار

گشتم آواره و ترک سر و همسر کردم


نالهٔ‌ناکامی - شهریار