ناگفته های بی رنگ

ناگفته های بی رنگ

اینکه یک روز مهندس برود در پی شعر سر و سریست که با موی پریشان دارد!
ناگفته های بی رنگ

ناگفته های بی رنگ

اینکه یک روز مهندس برود در پی شعر سر و سریست که با موی پریشان دارد!

"چون حاصل آدمی در این شورستان..."

چون حاصل آدمی در این شورستان

جز خوردن غصه نیست تا کندن جان

خرم دل آنکه زین جهان زود برفت

و آسوده کسی که خود نیامد به جهان


- خیام

"گویند کسان بهشت با حور خوش است..."

گویند کسان بهشت با حور خوش است

من می‌گویم که آب انگور خوش است

این نقد بگیر و دست از آن نسیه بدار

که‌آواز دهل شنیدن از دور خوش است


- خیام

"رفتنت آنقدر‌ها هم که فکر میکنی فاجعه نیست...!"

رفتنت آنقدر‌ها هم که فکر میکنی فاجعه نیست!

من مثل بید‌های مجنون ایستاده میمیرم..


- نزار قبانى

"مگذار در لحظه هایی از زندگی..."

مگذار در لحظه هایی از زندگی،

به خاطر کوچکترین چیزها که بزرگ مینمایند 

در چشمانت اشک بنشیند

اشک ها برای غم های بزرگ و شادی‌های بزرگ است ...!


من از دنیای بی‌ کودک میترسم - هیوا مسیح

"قدر اهل درد صاحب درد می‌داند که چیست..."

قدر اهل درد صاحب درد می‌داند که چیست

مرد صاحب درد، درد مرد، می‌داند که چیست

هر زمان در مجمعی گردی چه دانی حال ما

حال تنها گرد، تنها گرد، می‌داند که چیست

رنج آنهایی که تخم آرزویی کشته‌اند

آنکه نخل حسرتی پرورد می‌داند که چیست

آتش سردی که بگدازد درون سنگ را

هرکرا بودست آه سرد، می‌داندکه چیست

بازی عشقست کاینجا عاقلان در شش درند

عقل کی منصوبهٔ این نرد می‌داند که چیست

قطره‌ای از بادهٔ عشقست سد دریای زهر

هر که یک پیمانه زین می خورد، می‌داند که چیست

وحشی آنکس را که خونی چند رفت از راه چشم

علت آثار روی زرد می‌داند که چیست