ناگفته های بی رنگ

ناگفته های بی رنگ

اینکه یک روز مهندس برود در پی شعر سر و سریست که با موی پریشان دارد!
ناگفته های بی رنگ

ناگفته های بی رنگ

اینکه یک روز مهندس برود در پی شعر سر و سریست که با موی پریشان دارد!

"بسوز ای دل که تا خامی..."

بسوز ای دل که تا خامی

 نیاید بوی دل از تو

کجا دیدی که بی‌ آتش

  کسی را بوی عود آمد؟!


- مولانا

"ای عشق! ببین من چه کشیدم تو چه کردی..."

«تنهایی و رسوایی»، «بی مهری و آزار»

ای عشق! ببین من چه کشیدم تو چه کردی



- فاضل نظری


"از سوز محبت چه خبر اهل هوس را..."

از سوز محبت چه خبر اهل هوس را

این آتش عشق است نسوزد همه کس را...


- مولانا

"بچگی، سفر و تفکرات ممکن"

وقتی بچه بودم، پدرم می گفت: «اگر زنده هستی، امید به روزی بهتر و رخ دادن اتفاقی خوب وجود دارد. اما اگر هیچ چیز خوبی در سرنوشت انسان باقی نمانده باشد، او خواهد مرد.» در طی سفرم به این گفته فکر می کردم که باعث می شد همچنان به حرکت ادامه دهم، حتی مواقعی که نمی دانستم به کجا می روم. آن کلمات عاملی برای به حرکت دادن روحم به سمت جلو شدند، و باعث شدند تا زنده بمانم.


راهی طولانی که رفتم – اسماعیل به آ

"عشق، بدونه زمان و پایان"

زمانی که متوجه می‌شوی عاشق شدی، عشق قبلا در تو اتفاق افتاده بوده است؛ اینگونه عمل می‌کند، و هر چه قدر هم که سن و سالت بالاتر برود، تغییری در آن ایجاد نمی‌شود. به جز این که می‌توان آن را به دو گونه‌ی کاملا متفاوت تقسیم کرد: عشقی که پایانی در افق آن دیده می‌شود و عشقی که پایانی ندارد.


خداحافظ تسوگومی – بنانا یوشیموتو