ناگفته های بی رنگ

ناگفته های بی رنگ

اینکه یک روز مهندس برود در پی شعر سر و سریست که با موی پریشان دارد!
ناگفته های بی رنگ

ناگفته های بی رنگ

اینکه یک روز مهندس برود در پی شعر سر و سریست که با موی پریشان دارد!

"من از سوخته دلانم..."

من از سوخته دلانم

حق داری سر بزنی !!!

من از خرابه ها نالانم

غریبه شدم حق داری سنگ بزنی !!!

حالا که آمدی آیه ی یأس نمی خوانم

رفتنت بی موقع بود دلیلش را نمیدانم


- الهه فتحی