ناگفته های بی رنگ

ناگفته های بی رنگ

اینکه یک روز مهندس برود در پی شعر سر و سریست که با موی پریشان دارد!
ناگفته های بی رنگ

ناگفته های بی رنگ

اینکه یک روز مهندس برود در پی شعر سر و سریست که با موی پریشان دارد!

" بر من ببخش، گاه چنان دوست دارمت..."

داغی که بوسه‌ی تو به لب‌های ما نهاد

یادش‌بخیر و خاطره‌اش جاودانه باد


بر من ببخش، گاه چنان دوست دارمت

کز یاد می‌برم که مرا برده‌ای ز یاد


دردا چنان که عمر و دریغا چنین که مرگ

از من گرفت مهلت و مهلت به من نداد!


ما را فریب دادی و جای گلایه نیست

ما زودباوریم و تو دلال اعتماد


صبرم کفاف این همه غم را نمی‌دهد

سرمایه‌ام کم است و بدهکاری‌ام زیاد


 - فاضل نظری