ناگفته های بی رنگ

ناگفته های بی رنگ

اینکه یک روز مهندس برود در پی شعر سر و سریست که با موی پریشان دارد!
ناگفته های بی رنگ

ناگفته های بی رنگ

اینکه یک روز مهندس برود در پی شعر سر و سریست که با موی پریشان دارد!

"برگ گل با آن لطافت آب و از گل میخورد..."

برگ گل با آن لطافت آب و از گل میخورد

غصه‌ی  دیوانه را چون مرد عاقل میخورد


هر که با ناکس نشیند عاقبت پامیخورد

غصه‌ی دیوانه را چون مرد دانامیخورد