ناگفته های بی رنگ

ناگفته های بی رنگ

اینکه یک روز مهندس برود در پی شعر سر و سریست که با موی پریشان دارد!
ناگفته های بی رنگ

ناگفته های بی رنگ

اینکه یک روز مهندس برود در پی شعر سر و سریست که با موی پریشان دارد!

"به آرزو نرسیدیم و ..."

به آرزو نرسیدیم و دیر دانستیم

که راه دورتر از عمرِ آرزومندست

تو آن زمان به سرم سایه خواهی افکندن

که پیشِ پای تو ترکیبِ من پراکنده ست

به شاهراهِ طلب بیم نامرادی نیست

زهی امید که تا عشق هست پاینده ست

ز دورباشِ حوادث دلم ز راه نرفت

بیا که با تو هنوزم هزار پیوندست

به جان سایه که میرنده نیست آتش عشق

مبین به کشتة عاشق که عاشقی زنده ست