ناگفته های بی رنگ

ناگفته های بی رنگ

اینکه یک روز مهندس برود در پی شعر سر و سریست که با موی پریشان دارد!
ناگفته های بی رنگ

ناگفته های بی رنگ

اینکه یک روز مهندس برود در پی شعر سر و سریست که با موی پریشان دارد!

"ناگفته‌ها: پنجره‌ای به درون عمق انسانیت"

انسان در کلمات نیست که بیان منحصر می یابد؛ بلکه انسان در ناگفته هایش نهفته است که محرم ترین شخص، شاید از ناگفته هایش او را بشناسد. عاطفه ی آدمی را می توان در مویرگ چشمان او هم یافت.


آن مادیان سرخ یال – محمود دولت آبادی

"زایل شدن زنجیرهای اسیریت و پیدایش آزادی در دستان یک آدم عادی"

اسیر را نباید کشت... جنگ است می دانم. آن ها از ما می کشند و ما از آن ها... اما اسیر وقتی گرفتار می شود تمام آنچه ظاهر او را ساخته، ناگهان زایل می شود... ناگهان تو با یک آدم عادی طرف می شوی که مثل خود توست پیش از آن که اسلحه گرفته باشی. با چنین آدمی که تو را یاد خودت می اندازد چطور می توانی بجنگی؟


طریق بسمل شدن – محمود دولت آبادی