ناگفته های بی رنگ

ناگفته های بی رنگ

اینکه یک روز مهندس برود در پی شعر سر و سریست که با موی پریشان دارد!
ناگفته های بی رنگ

ناگفته های بی رنگ

اینکه یک روز مهندس برود در پی شعر سر و سریست که با موی پریشان دارد!

"گر می نخوری طعنه مزن مستان را..."

گر می نخوری طعنه مزن مستان را

بنیاد مکن تو حیله و دستان را

تو غره بدان مشو که می می‌نخوری

صد لقمه خوری که می غلام است آن را


خیام

"زمان در حال گذر یا مرگ زمان"

زمان های قدیم اصلا وجود ندارند. وقتی زمانه ای می گذرد، قدیمی نیست بلکه مرده است! هیچ زمانی به جز زمان های جدید وجود ندارد.


امبرسون‌های باشکوه – بوث تارکینگتون

"زندگی شانسی؛ مرگ یا زندگی"

ما یا از روی شانس زندگی می کنیم و می میریم، و یا زندگی و مرگ مان بر طبق یک برنامه است.


پل سن لوئیس ری – تورنتون وایلدر

"تنهایی یا بی اعتمادی"

چه تنهایی ای، تنهاتر از بی اعتمادی است؟


میدل مارچ – جورج الیوت

"آدمی؛ حرف مفت"

آدمیزاد چیزی نیست جز یک مشت حرف مفت.


کشتی ساکورا - کوبو آبه